هر تلاوتی، قرائت هست ولی هر قرائتی، تلاوت نیست؛ با این توضیح که: قرائت قرآن، تنها؛ خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن، شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعدهها و هراس از تهدیدها و عبرت از داستانهای قرآن.
قرآن کریم کتابی است که میتواند ظلمتهای جهل و مشکلات انسانها را برطرف کند و بهترین راه استفاده از این کتاب هدایت، خواندن و تدبّر و تفکّر در آیات آن است، به همین خاطر، خداوند متعال فرمود: «فَاقْرَۆُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن [مزّمل/20] هر مقدار كه مىتوانید از قرآن بخوانید» و همچنین فرمود: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن [محمد/24] آیا در قرآن نمىاندیشند؟»
خواندن قرآن؛ عبادت است و سبب جلای دلها و رفع فراموشی و بلغم:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «أَفْضَلُ عِبادَةِ اُمََّتی قِرَاءَةُ القُرآنِ [1] برترین عبادت امت من خواندن قرآن است».
و فرمود: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ لَتَصْدَأُ كَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ وَ إِنَّ جَلَاءَهَا قِرَاءَةُ الْقُرْآن [2] همانا این دلها زنگار میگیرد؛ همانطورى كه آهن زنگار میگیرد و همانا جلاى دلها (از این زنگار)؛ خواندن قرآن است».
و امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «السِّوَاكُ وَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ مَقْطَعَةٌ لِلْبَلْغَمِ [3] مسواك زدن و خواندن قرآن بلغم را میبرند».
و در روایتی دیگر میفرماید: «ثَلَاثَةٌ یُذْهِبْنَ النِّسْیَانَ وَ یُحْدِثْنَ الذُّكْرَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ السِّوَاكُ وَ الصِّیَام[4] سه چیز فراموشى را میبرند و یاد میآورند، خواندن قرآن، مسواك زدن و روزه».
فرق قرائت قرآن با تلاوت قرآن
هر تلاوتی، قرائت هست ولی هر قرائتی، تلاوت نیست؛ با این توضیح که: قرائت قرآن، تنها؛ خواندن قرآن است اما تلاوت قرآن، شمرده خواندن قرآن است به همراه تدبّر و اندیشه در معنای آن و عمل به احکام آن و امید به وعدهها و هراس از تهدیدها و عبرت از داستانهای قرآن. [5]
تأثیری که تلاوت قرآن دارد این است که سبب نورانیت معنوی و خیر و برکت خانه و میشود، چنانکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خانههاى خود را با تلاوت قرآن، نورانی كنید... زیرا كه هرگاه در خانه، بسیار تلاوت قرآن شد، خیر و بركتش زیاد میشود، و اهل آن به وسعت میرسند، و آن خانه براى اهل آسمان درخشندگى دارد چنانکه ستارگان آسمان براى اهل زمین میدرخشند».[6]
سبب همراهی ملائکه و دوری شیاطین
روایات ذكر شده، به صورت عمومی فضیلت خواندن قرآن را بیان میفرمایند، اما روایاتی هم داریم که به صورت خصوصی، فضیلت سورهها را بیان میفرمایند که دانستن آنها تشویق بیشتری برای خواندن این کتاب انسانساز و استفاده از آن است و به این مناسبت، بعضی از این سورهها، معرفی میشود:
- سورهی قدر:
امام صادق (علیهالسلام): «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً عِنْدَ مَنَامِهِ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ أَحَدَ عَشَرَ مَلَكاً یَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ حَتَّى یُصْبِح [7] هر كه سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را یازده بار در وقت خواب خود بخواند خدا به او یازده فرشته میگمارد كه او را تا صبح از شر هر شیطان رجیمى نگهدارند».
- سورهی انعام:
امام صادق (علیهالسلام): «تمام سوره انعام در یك مرتبه نازل شد و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه كردند تا آنكه بر محمد (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فرود آمد، پس آن را بزرگ و گرامى بدارید، چرا كه اسم خداوند در هفتاد جاى این سوره آمده است و اگر مردم مىدانستند كه چهها در آن نهفته شده است، هرگز (تلاوت) آن را ترك نمیكردند».[8]
- سورهی لقمان:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «كسى كه سورهی لقمان را در هر شب تلاوت كند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او میگمارد كه او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت كنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه میدارند».[9]
- سورهی یس:
امام صادق (علیهالسلام): «هر چیزى قلبى دارد و قلب قرآن (یس) است و هر كه سوره (یس) را در روز بخواند در آن روز محفوظ میماند و از رزق خدا بهره میبرد و هر كه آن را در شب قبل از خواب بخواند خداوند هزار ملك بر او میگمارد تا او را از شرّ هر شیطان و هر آفتى نگهدارى كنند، و اگر آن روز بمیرد خداوند، او به بهشت در میآورد».[10]
سورهی ص:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «هركس در شب جمعه سورهی ص را بخواند، به قدرى از خیر دنیا و آخرت به او كرامت میكنند كه جز به پیامبرى مرسل و یا فرشتهاى مقرّب به دیگرى داده نمیشود، و خداوند او را و هركس از افراد خاندانش را- كه دوست داشته باشد - وارد بهشت مىكند، حتّى خدمتكارى که به او خدمت کرده اگرچه از افراد خانوادهاش یا از كسانى كه حقّ شفاعت در مورد آنان داشته است نباشد».[11]
- سورهی صف:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الصَّفِّ وَ أَدْوَمَ قِرَاءَتَهَا فِی فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ صَفَّهُ اللَّهُ مَعَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ الْمُرْسَلِینَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ [12] هر كه سوره صفّ را بخواند و در نمازهاى واجب و مستحب خویش بر خواندنش مداومت ورزد خداوند او را همراه فرشتگان و پیامبران فرستاده شده خود در یك صف قرار میدهد؛ اگر خدا خواهد».
امام محمد باقر (علیه السّلام): «كسى كه سورهی لقمان را در هر شب تلاوت كند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او میگمارد كه او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت كنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه میدارند».
- سورهی صافات:
امام صادق (علیهالسلام): «كسى كه سوره صافات را در هر روز جمعه بخواند همیشه از هر آفت و آسیبى محفوظ است و در زندگانى دنیا هر گرفتارى از او دور مىشود و به وسیعترین روزى در دنیا روزى داده میشود و خداوند در مال و فرزند و بدنش امر ناگوار و بدى كه از شیطان رجیم و از ستمگر خودپسند باشد به او نمیرساند (آن را از وى دور و برطرف میسازد).»[13]
- سورهی نحل:
امام محمد باقر (علیه السّلام): «هر كه سوره نحل را در هر ماه بخواند، از بدهكارى و خسارت در امان میشود و 70 نوع بلا از او برطرف میگردد كه آسانترین آنها دیوانگى و جذام و برص است و در روایت دیگرى سورهی نحل براى محفوظ ماندن از شرّ ابلیس و سپاه و پیروان اوست».[14]
همراهی ملائکه و دوری شیاطین با خواندن همهی سورهها
البته خواندن همهی سورههای قرآن کریم موجب برکت در خانه و حضور ملائکه و دوری شیاطین میشوند چنانکه امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «خانهای که در آن قرآن خوانده شود و ذكر خدای عزوجلّ شود، بركتش زیاد میشود و فرشتهها در آن حاضر میشوند و شیاطین از آن دور میشوند و براى اهل آسمان میدرخشد مانند ستارههاى درخشان که براى اهل زمین مىدرخشند و خانهای كه در آن قرآن نخوانند و ذكر خدا نشود، بركتش كم میشود و فرشتهها از آن دورى میشوند و شیاطین در آن حاضر میشوند».[15]
پس؛ فَاقْرَۆُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن [مزّمل/20] هر مقدار كه مىتوانید از قرآن بخوانید.
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 292
پروردگار عالم در قرآن مجید می فرماید : فَإذا قَرَأتَ الْقُرآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنَ الّشَیطانِ الرَّجیمِ یعنی :هنگامی که خواستید قران تلاوت کنید از وسوسه شیطان ابتدا به خدا پناه ببرید و بگویید : اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
چنانچه عبدالله بن مسعود که یکی از اصحاب خاصّ حضرت رسول بود می گوید : روزی حضور پیغمبراکرم قران می خواندم گفتم : اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرّجیم. حضرت فرمودند: یابن مسعود قُلْ اَعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشّیطانِ الرّجیم .
قرائت کن همچنانکه جبرئیل از طرف خداوند مرا دستور داده است. استعاذه بر سه وجه است : لازم، مستحب، ممنوع
1 ـ لازم است هنگام شروع به تلاوت قرآن مجید .
2 ـ مستحب است پیش از بسم الله الرّحمن الرّحیم.
3 ـ ممنوع است قبل از آیه ای که در اول آن آیه نام خدا باشد .
بسم الله الرحمن الرحیم هم بر سه وجه است : لازم، مستحب، ممنوع .
1 ـ لازم است در اول هر سوره مگر در سوره برائت .
2 ـ مستحب است قبل از آیه ای که در اول آن نام خدا باشد .
3 ـ ممنوع است قبل از سوره برائت .
و مستحب است بگوید : اعوذ بالله مِنَ النّارِ وَ مِنْ شَرّ الْکُفار وَ مِنْ غَضَبِ الْجَبّار اَلْعِزّةُ لِلّهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ.
ضمناً بد نیست بدانید که: در قرآن دو آیه ای هست که تمام بیست و هشت حروف در هر یک از آنها جمع شده است:
1 سوره آل عمران آیه 153 .
2 سوره فتح آیه 28
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 294
در قرآن ده موضع وقف غفران است .
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند هر کس در موقع قرائت ، مراعات وقف را در ده موضع قرآن بنماید برای او بهشت را تضمین می کنم . بنابراین شایسته است در موقع وقف غفران،برای همه مسلمین طلب مغفرت شود .
مواضع وقف غفران:
1 ـ سوره مائده آیه 50 اَوْلیآء
2 ـ سوره انعام آیه 35 یَسْمَعون
3 ـ سوره سجده آیه 17 فاسِقاً
4 ـ سوره سجده آیه 17 لا یَسْتَوُنَ
5 ـ سوره یس آیه 11 آثارَهُمْ
6 ـ سوره یس آیه 29 عَلَی العِبادِ
7 ـ سوره یس آیه 51 مَرْقَدِنا
8 ـ سوره یس آیه 65 اَنِ اعْبُدونی
9 ـ سوره یس آیه 81 مِثْلَهُمْ
10 ـ سوره ملک آیه 18 یَقْبِضْنَ
قرآن...
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 276
مهمترین علامات وقف شش می باشد که عبارتند از : م ط ج ز ص لا .
م : علامت وقف لازم است و باید وقف کرد زیرا ممکن است وصل کردن، کلام را تغییر معنی دهد .
ط : علامت وقف جائز است و در موقعی است که جهت وقف و وصل هر دو موجود باشد ولی وقف کردن بهتر است .
ز :علامت وقف جایز است اما وصل آن نیکوتر است .
ص : علامت وقف مرخص است و وصل آن بهتر است .
لا : علامت وقف غیر جایز است ، زیرا در صورت وقف امکان تغییر معنی وجود دارد .
تذکر : هر گاه قاری قبل از این کلمات وقف کند جایز است اگر چه علامت وقف نداشته باشد . قبل از یا ، ثم ، انّ ، قال ، اذ ، اَلا ، و ، ف .
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 274
سکته بمعنی اندکی توقف در صوت می باشد بطوری که نفس قطع نشود. درنه موضع از قرآن سکته داده شده که فقط چهار موضع آن واجب و مراعات آنها لازم است .
موضع اول : در سوره « کهف » آیه یکم بعد از کلمه عِوَجَاً و قبل از کلمه قَیِّمَاً .
موضع دوم : در سوره « یس » آیه پنجاه و یکم بعد از کلمه مِنْ مَرْقَدِنا و قبل از کلمه هذا .
موضع سوم : در سوره « قیامت » آیه بیست و شش بعد از کلمه مَنْ و قبل از کلمه راق . و نباید نون ساکن در حرف یرملون ادغام شود .
موضع چهارم : در سوره « مطفّفین » آیه سیزدهم بعد از کلمه بَلْ و قبل از کلمه ران تا ادغام قریب المخرج صورت نگیرد .
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 310
حرف مد سه حرف است:
1 ـ الف ما قبل مفتوح .
2 ـ واو ما قبل مضموم .
3 ـ یای ما قبل مکسور .
و سبب مدّ همزه بعد از حرف مدّ مثل : ساء ، انشاء الله ، و یا سکون بعد از حرف مدّ مثل : اَتُحاجُّونی ، و لّا الّضالّین می باشد و مدّ بر دو نوع است : متصل ، منفصل .
مدّ متّصل : هر گاه در یک کلمه ای حرف مدّ و سبب آن هر دو پهلوی هم قرار گیرد مثل شاء ، اسرائیل ، این مد را لازم یا واجب گویند .
مدّ منفصل : هر گاه در یک کلمه ای حرف مدّ و سبب آن در اول کلمه بعدی قرار گیرد مدّ مستحب یا جایز گویند . مثل : انّا انزلناه ، قالوا امّنا .
حروف مقطعه:
در اول بیست و نه سوره قرآن مجید حروف مقطعه می باشد و کلماتی که از سه حرف در موقع نوشتن تشکیل می شود مثل :
نون ، میم ، قاف ، کاف مدّش لازم است زیرا حرف دوم آن از حروف مدّ است و سکون حرف سوم سبب مدّ می شود . بد نیست که بدانید کلیه کلمات مقطعه در قرآن از چهارده حرف تشکیل شده و این چهارده حرف را اگر ترکیب کنیم مجموع آنها میشود : « صراط علی حقّ نمسکه »
و اما میزان مدّ : مدّ واجب یا لازم بقدر چهار الف، مدّ مستحب یا جایز بقدر دو الف . مدّ حروف مقطعه بقدر شش الف ، و هر الف باندازه زمانی است که برای شمارش، یکی از انگشت های دست را بر کف دست بخوابانید.
قسمتی از اقسام مدّ مورد نیاز را بد نیست که بدانیم . مدّ لازم ، مدّ مستحب ، مدّ عارضی ، مدّ ذاتی ، مد لین ، مدّ اشباع ، مدّ تعظیم ، مدّ مدغم که در مورد مدّ لازم و مستحب قبلا یاد آور شدیم واما مدّ عارضی مدّی است که در انتهای بعضی از آیات و یا وقف در کلام عارض می شود که اگر حرف ماقبل حرف آخر از حروف مدّی بوده سکون حرف آخر سبب مدّ می شود و مدّ ذاتی هم حرف مدّی است که بدون سبب باشد مانند قالوا که فقط یک الف مدّ می دهیم و اما مدّلین که واو و یا ساکن ماقبل مفتوح می باشند و سبب آن همان همزه و ها سکون است و چون به نرمی از دهان خارج می شود مد گویند و باید دانست که اگر در وسط کلمه باشد به قصر و اگر در آخر کلمه باشد بطول خوانده می شود .
و مد اشباع هم اگر بعد از های ضمیر همزه باشد اشباع می شود مانند : مالَهُ اَخْلدَهُ
و اما مدّ تعظیم و یا مدّ مبالغه که مخصوص کلمه توحید است و مدّ مُدغم هم همان ادغام کبیر است مانند قیْلَ لَهُمْ و باید بدانیم فرق ادغام کبیر با ادغام صغیر آن است که ادغام صغیر مدغم ساکن بوده و مدغم فیه متحرک است مثل قَدْ تَبَیّنَ ولی ادغام کبیر مدغم و مدغم فیه هر دو دارای حرکت می باشند مانند سَیَقولُ لَکَ که مراعات آن لازم نیست . مختصری هم راجع به اشباع یادآور می شویم .
اوُ که در بعضی از کلمات اشباع می شود و در بعضی از کلمات اُ خوانده می شود .
باید دانست که اگر بعد از حرف او حرف « ل » نباشد اشباع می شود مثل اُوذیَ .
و اگر لام باشد و بعداز آن حرف « ی » باشد که روی آن الف مقصوره باشد باز هم اشباع می شود مثل اُولیهما در غیر این صورت اشباع نمی شود .
و امّا هـ : در آخر بعضی از کلمات « ه » قرار دارد که گاهی هو خوانده میشود و گاهی اشباع نمی شود.
بایددانست که اگر « ه » دارای ضمه باشد و ماقبل آن فتحه و یا ضمه باشد اشباع می شود .
امّا اگر دارای کسره باشد که در بعضی از کلمات هی و در بعضی از کلمات « ه » خوانده می شود در اینجا اگر حروف ما قبل و ما بعد آن هر دو دارای حرکت باشند اشباع می شود . و باید دانست که اگر «ه» ساکن باشد به ان های سَکْتْ گویند .
و لازم است بدانیم که در قرآن 3 کلمه هست که از این قاعده مستثنی است که اشباع نمی شوند که عبارتست از :
فَواکِهُ ، نَفْقَهُ ، یَرْضَهُ
هرگاه تنوین قبل از حرف ساکن قرار گیرد مثل اَو لَهْوَاً اِنْفَضّوا چون دو حرف ساکن پهلوی هم را نمی توان تلفظ کرد ، تنوین را کسره داده تا تلفظ آسان گردد .
قرآن...برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 319
تنوین که عبارتست از ـًـــٍـــٌ و نون ساکن زمانی که بحروف حلقی که قبلا هم ذکر شده عبارتند از : « ه ء ح ع ح غ » برسد نون کاملاً اظهار می شود مثل : جُرُفِ هارٍِ ، مِنْ عِلْمٍ ، اَنْعَمْتَ. وقتی که بحروف یَرملون که عبارتست از : « ی ، ر ، م ، ل ، و ، ن » برسد ادغام می شود . یعنی نون خوانده نمی شود و حرف مشدّد می گردد .مثل : مَنْ وّاق ، مَنْ یّشاء ، یَکُنْ لّه و زمانی که به بقیه حروف برسد اخفاء می شود یعنی صوت در غنّه ( بینی ) می اندازد و پنهان اداء می شود مثل : اَنْتُمْ، مَنْ تابَ ، جَنّاتٍ تَجْری ، امّا وقتی که نون ساکن به حرف ب برسد قلب به میم می شود مثل : مِنْ بَیْن ، مِنْ بَعْدِ . در اینجا به شعار زیر توجه فرمائید .
تنوین و نون ساکنه حکمش بدان ای هوشیار
کز خواندنش زینت بود اندر کلام کردکار
در یرملون ادغام کن در حرف حلق اظهار کن
در نزد با قلب به میم در مابقی اخفا بیار
تبصره : در قرآن چهار کلمه استثنائی وجود دارد که نون ساکن بعوض اینکه ادغام شود اظهار می شود و عبارتند از : دُنیا ، بُنیان ، قِنْوان ، صِنْوان
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 319
ترقیق : نازک اداء کردن حرف را « ترقیق » و عکس آن یعنی درشت اداء نمودن را « تفخیم » گویند و این قاعده منحصراً در حرف « ل ، ر » می باشد .
« ل » ذاتاً ترقیق می گردد یعنی هر حرکتی داشته باشید نازک گفته میشود ولی اگر لام مربوط به لفظ جلاله باشد که ماقبل آن مفتوح و یا مضموم باشد تفخیم می شود مثل : عَلَی الله ، عبدُالله ، و اگر ماقبل لام جلاله مکسور باشد طبعا ترقیق و نازک ادا می شود .
« ر » ذاتا تفخیم می شود و باید درشت ادا شود ، مگر در چهار مورد بعلل مؤثره در آن نازک ادا می شود .
مورد اول : راء مکسوره باشد مثل ربوا ، رضوان چون حرکت کسره در راء موجود شده باعث ترقیق آن می شود .
مورد دوم : راء ساکن ما قبل مکسور مثل فِرعون ، مِریه زیرا کسره ما قبل در حرف تأثیر کرده است .
مورد سوم : راء ساکن که ما قبل آن نیز ساکن بوده و ما قبل ما قبل آن هم مکسور باشد مثل : سِحْر ، ذِکْر .
مورد چهارم : راء ساکن که ما قبل آن حرف « ی » قرار گیرد باز هم ترقیق می شود مثل : بصیر ، نذیر ، اگر چه « ی » ماقبلش هم ساکن بوده باشد و یا مفتوح و یا حرف استعلا باشد باز هم تغییری در ترقیق نمی دهد مثل : خیر ، غیر .
تبصره : باید دانست که قاعده فوق در دو مورد استشناء و قابل دقت می باشد .
مورد اول : راء ساکن ما قبل مکسور که قبل از حرف استعلا واقع می شود تفخیم می گردد و در تمام قرآن سه حرفست از استعلا که بعد از حرف راء ساکن ما قبل مکسور واقع شده عبارتند از : ( ص ، ط ، ق ) مثال از هر یک :
ص ـ مرصاد .
ط ـ قرطاس .
ق ـ فرقه .
مورد دوم : اگر کسره ما قبل راء ساکن ذاتی نبوده و عارضی باشد تفخیم می گردد .
مثل اِرْجِعوا ، اَمِ ارتابوا ، اَلّذی ارْتَضی .
قرآن...
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 288
صفات ذاتی ، برای تمام حروف ده صفت ذاتی می باشد که پنج صفت ضدّ پنج صفت دیگرند . بنابراین هر حرف بیش از پنج صفت ندارد .
1 ـ شدّت یعنی سخت اداء شدن .
2 ـ رخوت یعنی نرم و سست اداء شدن .
3 ـ استعلا یعنی میل ببالا نمودن .
4 ـ استفلا یعنی میل بپائین دادن .
5 ـ اصمات یعنی سنگین اداء شدن .
6 ـ اذلاق یعنی به آرامی اداء کردن .
7 ـ جهر یعنی بلند خواندن .
8 ـ همس یعنی آهسته خواندن .
9 ـ انفتاح یعنی باز نمودن دهان .
10- اطباق یعنی طبق نمودن زبان .
اینک شرح آنها :
شدت : یعنی هر حرفی که هنگام اداء شدن از غایت شدت سدّ محل می کند و تا زبان ازمحل برداشته نشود صوت خارج نشود که تعداد آنها هشت حرفند و عبارتند از : ء ب ت ج د ط ق ک . ودر سه جمله خلاصه می شود : « قطب ، جد ، اکت » و بقیه حروف تماماً « رخوه » می باشند .
استعلاء: یعنی طلب بلندی کردن و در موقع تلفظ دهان پر می شود . تعداد آنها هفت حرفند و عبارتند از: خ ص ض ط ظ غ ق و بقیه حروف تماماً صفت استفلا دارند .
اذلاق : بمعنی تیزی و سبکی است که بسرعت از محل خود اداء می شود و تعداد آنها شش حرفند که عبارتند از ب د ف ل م ن و بقیه حروف صفت اصمات را دارند .
هَمس : بمعنی آواز خفیف و بی جوهر را گویند و تعداد آنها ده حرفند و عبارتند از : ت ث ح خ س ش ص ف ک ه و بقیه حروف صفت جهر دارند .
اطباق : بمعنی طبق کردن و گود کردن زبان هنگام تلفظ می باشد که فقط چهار حرفند و عبارتند از :
ص ض ط ظ و بقیه حروف صفت انفتاح را دارند .
و اما صفت عارضی :
یعنی صفتی که جزء و ذات حروف نیست و دانستن آنها لازم است تعداد آن چهارده حرف و بشرح زیر می باشد .
1 ـ قلقله یعنی جنبانیدن حرف .
2 ـ صفیر یعنی صوت .
3 ـ لین یعنی نرم اداء نمودن .
4 ـ مخفیه یعنی آهسته و پنهان .
5 ـ انحراف یعنی منحرف نمودن .
6 ـ تکریر یعنی تکرار حرف .
7 ـ نبّره یعنی اظهار همزه .
8 ـ تفّشی یعنی پاشیدن حرف .
9 ـ استطال یعنی طلب درازی کردن .
10 ـ نفخ یعنی دمیدن .
11 ـ بحّه یعنی فشار در گلو .
12 ـ غنّه یعنی صوتی که از بینی خارج میشود .
13 ـ اشباع یعنی سیر نمودن حرف .
14 ـ اماله یعنی دهان را میل ببالا نمودن .
اینک شرح صفت عارضی:
قلقله : یعنی جنباندن و حرکت دادن زبان از محل حرف ، بدین معنی که هر حرفی را که بخواهیم اداء کنیم به محض رسیدن زبا ن به محل حرف اداء می شود ولی قلقله تا زبان از محل حرف برداشته نشود و صوت خارج نگردد حرف اداء نمی شود و این تکان کوچک که باعث شنیدن جزئی صدای کسره می شود و مستلزم اکمال اداء حرف است قلقله نام دارد فقط پنج حرف این صفت را دارند و عبارتند از ق ط ب ج د و در دو جمله خلاصه می گردد : « قطب جد » .
صفیر : بمعنی صوتی است که از درز دندانها خارج میشود و دارای سه حرف است و عبارتند از : « ص س ز »
لین : بمعنی نرمی صوت است که حروف ی و واو ساکن ما قبل مفتوح میباشد که در موقع تلفظ به نرمی ادا می شود .
مخفیّه : یعنی آهسته و پنهان گفتن است که چهار حرف میباشد : « ه . ا . و . ی »
انحراف : یعنی منحرف شدن زبان بطرف جلو و کام بالا و مخصوص دو حرف است : « ل ، ر »
تکریر : عبارتست از تکرار حروف در محل خود و آن مخصوص حرف ( ر ) میباشد و باید خفی و ریز انجام گردد نه آنکه آنقدر درشت و آشکار باشد که چند ( ر ) شنیده شود .
نبره : مخصوص همزه می باشد که در حال سکون عارض میشود و باید کاملاً ظاهر گردد .
تفشی : یعنی پاشیده شدن حرف در دهان و آن مخصوص « ش » می باشد .
استطلال : یعنی طلب درازی کردن در محلّ خود مخصوص حرف « ض » می باشد .
نفخ : یعنی دمیدن است که مخصوص حرف : ( ث ـ ف ) می باشد .
بحّه : یعنی گرفتگی و خفگی صوت است هنگام ادا شدن و مخصوص حرف ( ح ) می باشد که باید در موقع تلفظ در گلو فشار داده شود .
غُنّه : عبارت از صوتی است که در سوراخ بینی پیچیده می شود و آن مخصوص حرف ( م ) و ( ن ) میباشد .
اشباع : سپر کردن حرف می باشد مثل : جآؤ ، فآؤ ، لهُ
اماله : در تجوید اماله مخصوص یک کلمه می باشد : مجریها ( در سوره هود ) الف میل به فتحه و سپس میل بکسره می کند و دهان باز می شود .
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 341
برچسب : نویسنده : حسین و امیررضاحمیدرضا وسید محمد علی و سعید ghoran-v بازدید : 293